آلبوم موسیقی 12 حکایت از گلستان سعدی اثر خسرو شکیبایی

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

94-8776

یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم

کارن همایونفر

یکی از وزرا پیش ذوالنون مصری رفت و همت خواست

کارن همایونفر

غافلی را شنیدم که خانه رعیب خراب کردی

کاروانی در زمین یونان بزدند و نعمت بی‌قیاس ببردند

کارن همایونفر

صاحب دلی را گفتند: بدین خوبی که خورشید است، نشنیده‌ایم

کارن همایونفر

یکی از صاحب دلان زورآزمایی را دید که به هم برآمده

کارن همایونفر

بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر بار داشت

کارن همایونفر

ظالمی را حکایت کنند که هیزم رنجوران خریدی به حیف

کارن همایونفر

مستجاب الدعوه‌ای در بغداد پدید آمد

کارن همایونفر

موسی علیه السلام فقیری را دید از برهنگی

کارن همایونفر

با جمعی از دانشمندان در مسجد جامع دمشق

کارن همایونفر

پادشاهی با غلامی عجمی در کشتی نشست

کارن همایونفر

– همراه کتابچه طرح‌های «محیا فرمانی» همسو با حکایات سعدی