آلبوم موسیقی هشت اثر جمعی از خوانندگان نشر ایران گام
20,000 تومان
آلبوم موسیقی زمستان اثر شهرام ناظری
170,000 تومان
ناشر
نی داوود
فرمت
Audio Disc
تعداد دیسک
یک
200,000 تومان
مشخصات
خلاصه
ویژگی آثار فرهاد،ترانههای پوچگرا و فرهنگ خیابانی است که در موسیقی او متبلور شدهاست.این عناصر در ترانه «کودکانه»بیش از پیش نمود دارد.
ناشر
نی داوود
فرمت
Audio Disc
تعداد دیسک
یک
نوع بسته بندی
شیشه
مرجع صادر کننده
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
شماره پروانه یا مجوز
3999-3/ ت تا 3003-3/ت
نام قطعه 1
کودکانه
متن ترانه قطعه 1
بوی عیدی بوی توپ بوی کاغذ رنگی
بوی تند ماهی دودی وسط سفرهی نو
بوی یاس جانماز ترمهی مادربزرگ
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم
شادی شکستن قلک پول
وحشت کم شدن سکهی عیدی از شمردن زیاد
بوی اسکناس تانخوردهی لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم
فکر قاشق زدن یه دختر چادر سیا
شوق یک خیز بلند از روی بتههای نور
برق کفش جفت شده تو گنجهها
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم
عشق یک ستاره ساختن با دولک
ترس ناتموم گذاشتن جریمههای عید مدرسه
بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم
بوی باغچه بوی حوض عطر خوب نذری
شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن
توی جوی لاجوردی هوس یه آب تنی
با اینا زمستونو سر میکنم
با اینا خستگیمو در میکنم
نام قطعه 2
سقف
متن ترانه قطعه 2
تو فکر یک سقفم یک سقف بیروزن
یک سقف پابرجا محکمتر از آهن
سقفی که تنپوش هراس ما باشه
تو سردی شبها لباس ما باشه
سقفی اندازهی قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینهها واسه پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف با تو از گل از شب و ستاره میگم
از تو و از خواستن تو میگم و دوباره میگم
زندگیمو زیر این سقف با تو اندازه میگیرم
گم میشم تو معنی تو معنی تازه میگیرم
سقفمون، افسوس و افسوس تن ابر آسمونه
یه افق، یه بینهایت کمترین فاصلهمونه
تو فکر یک سقفم یک سقف رویایی
سقفی برای ما حتا مقوایی
تو فکر یک سقفم یک سقف بیروزن
سقفی برای عشق برای تو با من
سقفی اندازهی قلب من و تو واسه لمس تپش دلواپسی
برای شرم لطیف آینهها واسه پیچیدن بوی اطلسی
زیر این سقف اگه باشه میپیچه عطر تن تو
لختی پنجرههاشو میپوشونه پیرهن تو
زیر این سقف خوبه عطر خودفراموشی بپاشیم
آخر قصه بخوابیم اول ترانه پا شیم
سقفمون افسوس و افسوس تن ابر آسمونه
یه افق یه بینهایت کمترین فاصلمونه
تو فکر یک سقفم
نام قطعه 3
گنجشکک اشی مشی
متن ترانه قطعه 3
گنجشگک اشی مشی
لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی گوله میشین
میفتی تو حوض نقاشی
کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی
گنجشگک اشی مشی
گنجشگک اشی مشی
لب بوم ما مشین
بارون میاد خیس میشی
برف میاد گوله میشی
میفتی تو حوض نقاشی
خیس میشی گوله میشین
میفتی تو حوض نقاشی
کی میگیره فراش باشی
کی میکشه قصاب باشی
کی میپزه آشپزباشی
کی میخوره حاکم باشی
گنجشگک اشی مشی
نام قطعه 4
مرد تنها
متن ترانه قطعه 4
با صدای بی صدا
مث یه کوه بلند
مث یه خواب کوتاه
یه مرد بود یه مرد
با دستای فقیر
با چشمای محروم
با پاهای خسته
یه مرد بود، یه مرد
شب، با تابوت سیاه
نشست تو چشماش
خاموش شد ستاره
افتاد روی خاک
سایهش هم نمیموند
هرگز پشت سرش
غمگین بود و خسته
تنهای تنها
با لبهای تشنه
به عکس یه چشمه
نرسید تا ببینه
قطره قطره قطرهی آب قطرهی آب
در شب بیتپش
این طرف اون طرف
میفتاد تا بشنفه
صدا صدا صدای پا صدای پا
نام قطعه 5
اسیر شب
متن ترانه قطعه 5
جغد بارون خوردهئی تو کوچه فریاد میزنه
زیر دیوار بلندی یه نفر جون میکنه
کی میدونه تو دل تاریک شب چی میگذره؟
پای بردههای شب اسیر زنجیر غمه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
من اسیر سایههای شب شدم
شب اسیر تور سرد آسمون
پا به پای سایهها باید برم
همه شب به شهر تاریک جنون
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
چراغ ستارهی من رو به خاموشی میره
بین مرگ و زندگی اسیر شدم باز دوباره
تاریکی با پنجههای سردش از راه میرسه
توی خاک سرد قلبم بذر کینه میکاره
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
مرغ شومی پشت دیوار دلم
خودشو این ور و اون ور میزنه
تو رگای خستهی سرد تنم
ترس مردن داره پر پر میزنه
دلم از تاریکیها خسته شده
همهی درها به روم بسته شده
نام قطعه 6
… Yesterday when I
متن ترانه قطعه 6
yesterday when I was young
the taste of life was sweet as rain upon my tongue
I teased at life as if it were a foolish game
the way the evening breeze may tease a candle flame
the thousand dreams I dreamed the splendid things I planned
I always built alas on weak and shifting sand
I lived by night and shunned the naked light of day
and only now I see how the years ran away
Yesterday when I was young
so many drinking songs were waiting to be sung
so many wayward pleasures lay in store for me
and so much pain my dazzled eyes refused to see
I ran so fast that time and youth at last ran out
I never stopped to think what life was all about
and every conversation I can now recall
concerned itself with me and nothing else at all
Yesterday the moon was blue
and every crazy day brought something new to do
I used my magic age as if it were a wand
and never saw the waste and emptiness beyond
the game of love I played with arrogance and pride
and every flame I lit too quickly quickly died
the friends I made all seemed somehow to drift away
and only I am left on stage to end the play
there are so many songs in me that won’t be sung
I feel the bitter taste of tears upon my tongue
the time has come for me to pay for
yesterday when I was young
نام قطعه 7
آینه
متن ترانه قطعه 7
میبینم صورتمو تو آینه،
با لبی خسته میپرسم از خودم :
این غریبه کیه ؟ از من چی میخواد ؟
اون به من یا من به اون خیره شدم ؟
باورم نمیشه هر چی میبینم
چشامو یه لحظه رو هم میزارم
به خودم میگم که این صورتکه
میتونم از صورتم ورش دارم
میکشم دستامو روی صورتم
هر چی باید بدونم دستام میگه
منو توی آینه نشون میده
میگه این تویی، نه هیچ کس دیگه
جای پاهای تموم قصهها
رنگ غربت تو تموم لحظهها
مونده روی صورتت تا بدونی
حالا امروز چی ازت مونده به جا
آینه میگه تو همونی که یه روز
میخواستی خورشیدو با دست بگیری
ولی امروز شهر شب خونهت شده
داری بیصدا تو قلبت میمیری
میشکنم آینه رو تا دوباره
نخواد از گذشتهها حرف بزنه
آینه میشکنه هزار تیکه میشه
اما باز تو هر تیکهش عکس منه
عکسا با دهنکجی بهم میگن
چشم امیدو ببر از آسمون
روزا با همدیگه فرقی ندارن
بوی کهنگی میدن تمومشون
نام قطعه 8
جمعه
متن ترانه قطعه 8
توی قاب خیس این پنجرهها
عکسی از جمعهی غمگین میبینم
چه سیاهه به تنش رخت عزا
تو چشاش ابرای سنگین میبینم
داره از ابر سیا خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
نفسم در نمیاد، جمعهها سر نمیاد
کاش میبستم چشامو، این ازم بر نمیاد
داره از ابر سیا خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
عمر جمعه به هزار سال میرسه
جمعهها غم دیگه بیداد میکنه
آدم از دست خودش خسته میشه
با لبای بسته فریاد میکنه
داره از ابر سیا خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
جمعه وقت رفتنه موسم دل کندنه
خنجر از پشت میزنه اون که همراه منه
داره از ابر سیا خون میچکه
جمعهها خون جای بارون میچکه
نام قطعه 9
خسته
متن ترانه قطعه 9
خستهام از همه
خسته از دنیا
آسمان بشنو از قلب من این صدا
ای زندگی بیزار از توام
بیگانهام با سیمای تو
دیوانه دنیای تو
در هم مشکن زنجیر مرا
بهتر که شوم رسوا
رفتم که دگر با دست شما
پنهان شوم از چشم دنیا
خستهام از همه
خسته از دنیا
نام قطعه 10
بانوی گیسو حنایی
متن ترانه قطعه 10
تو را دوست دارم چون لحظهی شوق
در گشودن هدیهای که نمیدانم چیست
دوستت دارم
چون غوغای درون و لرزش دست و دل در آستانهی دیداری
دوستت دارم
چون گفتن شکر خدا زندهام
گفتی اگر تو را از دست دهم، خواهم مرد
نه تو زنده میمانی
یاد من چون دودی سپید در باد محو خواهد شد و تو خواهی ماند
بانوی گیسو حناییام
بانوی قلب من
عمر اندوه در قرن ما یک سال بیش نیست
200,000 تومان