آلبوم موسیقی مرتضی پاشایی

5967

صدای تو

مرتضی پاشایی

ارشک رفیعی

مرتضی پاشایی

صدای تو لطیف مثل بارون
صدای من شب گریه ی زمستون
صدای تو عطر طلوع دریا
صدای من یه بغض تلخ و تنها
صدای تو لطیف مثل بارون
صدای من شب گریه ی زمستون
صدای تو عطر طلوع دریا
صدای من یه بغض تلخ و تنها
صدای تو یه سرزمین روشن
مثل یه خوابه توی چشمای من
صدای من اما حقیر و خسته‌س
مثل یه قاب کهنه‌ی شکسته‌س
نگاه بکن چه برفی باز می‌باره
سرخ و خون دل ابر پاره پاره
نگاه بکن چه بی‌کسیم و تنها
اما جونه پره تو چشم ما
راضی نشو بدون تو ستاره
تو آسمون دل شب بباره
راضی نشو دشنه‌ی دست تردید
زخمی کنه گوشه‌ی چشم خورشید
راضی نشو وحشت دل سپردن
بمونه تا همیشه تو قلب من
راضی نشو مثل پرنده باشم
تو چشم ابرای سیاه رها شم
نگاه بکن چه برفی باز میباره
سرخِ و خونه دل ابر پاره پاره
نگاه بکن چه بی کسیم و تنها
اما جونه پر تو چشم ما
نگاه بکن تو این ستاره چیدن
تنها من و توییم برای دیدنث
نگاه بکن بهار داره میخونه
فقط صدای عاشقا میمونه
نگاه بکن چه بی کسیم و تنها
اما جونه پر تو چشم ما

نبودی

مرتضی پاشایی

ارشک رفیعی

رشید رفیعی

وقتی شکسته اطلسی وقتی گرفته آسمون
وقتی که تنهایی شده تنها شریک خونمون
وقتی نگاه روشنت حالا غریبه با چشام
دیگه نه اسمت یادمه نه دیگه عشقت رو میخوام
میترسه بی تو گم شدن بی رد پا و بی نشون
باید گذشت از باورت باید رها شد نیمه جون
میترسه تنهایی و غم باید تو رویا ها نشتست
باید به روی عاشقی چشم های دلتنگی و بست
محرم نبودی ابرکم هُرم نفس‌های من و
همراه دلتنگی شدن هم بغض عاشق بودن و
محرم نبودی تا بگم مرد تنها که رسید
هم رنگ چشمات و گرفت هم یاس رویاهامو چید
وقتی شکسته اطلسی وقتی گرفته آسمون
وقتی که تنهایی شده تنها شریک خونمون
وقتی نگاه روشنت حالا غریبه با چشام
دیگه نه اسمت یادمه نه دیگه عشقت رو می خوام
میترسه بی تو گم شدن بی رد پا و بی نشون
باید گذشت از باورت باید رها شد نیمه جون
میترسه تنهایی و غم باید تو رویاها نشتست
باید به روی عاشقی چشم های دلتنگی و بست
محرم نبودی ابرکم هُرم نفس های من و
همراه دلتنگی شدن هم بغض عاشق بودن و
محرم نبودی تا بگم مرد تنها که رسید
هم رنگ چشمات و گرفت هم یاس رویاهامو چید

گل بی‌تا

ارشک رفیعی

مرتضی پاشایی

مگه تا اونور جاده‌های شب
چقدر راه نرفته مونده بود
مگه تو چشمای سبز پنجره
گل بیتا از خدا نخونده بود
مگه معجزه نبود تو دست ما
مگه شب با عشق ما سحر نشد
یادته رو اسم شهرها خط زدیم
دیگه چشم هیچ غریبی تر نشد
وقت خواب این ترانه‌س گل بیتای قشنگ
پر اشکم پر شعرم منم و این دل تنگ
حالا تنهایی دوباره میزنه بارون رو دستات
پر میشم از باور شب طبق آئین نفس‌هات
حالا تا صبح نگاه تانگاری یه دنیا راهه
هرچی راه میری تو شب‌ها وسعت جاده سیاهه
تو ببند چشماتو ساده اون حالا دیگه تو ابراست
اون گذشته از منو تو، تو دلش زندگی برپاست
تو باید تنها بمونی با همون چتر شکستت
زیر بارون توی پاییز با چشای خیس بستت
وقت خواب این ترانه‌س گل بیتای قشنگ
پر اشکم پر شعرم منم و این دل تنگ
حالا تنهایی دوباره میزنه بارون رو دستات
پر میشم از باور شب طبق آئین نفس‌هات

هم گریه

مرتضی پاشایی

ارشک رفیعی

رشید رفیعی

همراه من شو ابرکم تا پشت ابرای سیاه
تا شهر رویاهای من تا پشت دلتنگی ما
هر لحظه یادم باش عزیز تا من فراموشم نشه
تنها بمونه غربتم شب گریه تن پوشم نشه
هر بغض سردت خط زده مشقای شادی دیدن و
باید بریم پیدا کنیم راز ستاره چیدن و
هم رنگ تنهایی من من خیس بارونه غمم
لرزیده پای خستگیم تنها یه سایه‌س همدمم
بارون تو چشمات رگ زده غمگینه چشمای ترت
پرهاتو وا کن همسفر گم کن شب و پشت سرت
هر لحظه یادم باش عزیز تا من فراموشم نشه
تنها بمونه غربتم شب گریه تن پوشم نشه
هم گریه پاییزی شدی باز رنگ غصه‌س پیرهنت
بی طاقتی سر در گمی خیس هوای خوندنت
هم رنگ تنهاییه من من خیس بارون غمم
لرزیده پای خستگیم تنها یه سایه‌س همدمم
هر بغض سردت خط زده مشقای شادی دیدن و
باید بریم پیدا کنیم راز ستاره چیدن و
هم رنگ تنهاییه من من خیس بارونه غمم
لرزیده پای خستگیم تنها یه سایه‌س همدمم

پرنده 1

مرتضی پاشایی

ارشک رفیعی

رشید رفیعی

پرنده بی صدا نشین رو شاخه‌های خستگی
قصه‌ی پروازو بخون تو بغض پر شکستگی
یه عمره تنها منتظر تو فکر فردا میشینی
یه روز بهت بگن بیا، بهارو حالا میبینی
فکر میکنی بهار میاد، آخه شنیدی اسمشو
تو شهر قصه‌ش نبودی، ندیدی سرنوشتشو
برای من برای تو، تموم فصلا پاییزه
از تو چشمای خستمون، همیشه ماتم میریزه
فکر میکنی بهار میاد، آخه شنیدی اسمشو
توو شهر قصه‌ش نبودی، ندیدی سرنوشتشو
بارون میاد روی سرت، پرات یه دریا آب میشن
قصه‌ی دیوونگیات چند تا ورق کتاب میشن
بچه‌ها میزنن تو رو با تیر کمون و چوب و سنگ
پرت تو بازی میشکنه دنیا میشه زندونه تنگ
برای من برای تو، تموم فصلا پاییزه
از توی چشمای خسته مون، همیشه ماتم میریزه
برای من برای تو، تموم فصلا پاییزه
از توی چشمای خسته مون، همیشه ماتم میریزه
بارون میاد روی سرت، پرات یه دریا آب میشن
قصه‌ی دیوونگیات چند تا ورق کتاب میشن
بچه‌ها میزنن تو رو با تیر کمون و چوب و سنگ
پرت تو بازی میشکنه دنیا میشه زندونه تنگ
برای من برای تو

چشمای خسته

مرتضی پاشایی

ارشک رفیعی

رشید رفیعی

تا دوباره شب تو چشمات قصر دلتنگی نساخته
تا که زندگیت از اول هرچی ساختی رو نباخته
تا که پاییز از راه نرسیده پر رنگ همه دنیات
تا هنوز روشن راهت عطر یاس تو نفس‌هات
چشمات و ببند رو چشمام روی چشمایی که خسته‌س
روی این غریبه ای که روبروش درای بسته اس
چشمات و ببند رو چشمام روی چشمایی که خسته‌س
روی این غریبه‌ای که روبروش درای بسته‌س
گفته بودم که شکسته بال رویاهامو تردید
گفته بودم که غریبه‌ام توی کوچه‌های خورشید
کفته بودم که دوباره خیلی زود تنها میمونم
رنگ بی رنگی میگیره همه دنیام همه جونم
حالا دیدی شهر عشقم چقدر غریب و سرده
دیدی تو چشمای خیسش همه ترسه همه درده
چشمات و ببند رو چشمام روی چشمایی که خسته‌س
روی این غریبه‌ای که روبروش درای بسته‌س

آخرین غزل

مرتضی پاشایی

ارشک رفیعی

رشید رفیعی

چی واسم مونده بجز باور تو
که باهاش زمستون و بهار کنم
وقتی باور نکنی که عاشقم
دیگه دنیارو میخوام چیکار کنم
سبزی دست بهار و میبینی
تو توی قاب سیاهیه چشات
من میخوام بیام توی شهر عاشقیت
تو نشون بده کدومه رده پات
آخرین غزل تو بودی مگه نه
آخرین شعر قشنگه دفترم
شب و بارون و خیالت میدونم
باز منم با واژه‌های پر پرم
خیلی سخته بی صدایی مگه نه
خیلی تلخه مزه‌ی رنگ نگات
من و قصه‌ی هر روز و سکوت
منم و چشمای خیس چشم به رات
آخرین غزل تو بودی مگه نه
آخرین شعر قشنگه دفترم
شب و بارون و خیالت میدونن
باز منم با واژه‌های پرپرم
خیلی سخته بی صدایی مگه نه
خیلی تلخه مزه‌ی رنگ نگات
منم و قصه‌ی هر روز و سکوت
منم و چشمای خیس چشم به رات

پرنده 2

مرتضی پاشایی

ارشک رفیعی

رشید رفیعی

پرنده جون رازقی پرهاتو وا کن و برو
کسی تو رو دوست نداره هیچکس نمیخواد عشقتو
یکی دو روز که بگذره زمستون از راه که بیاد
دوست داره آزادت کنه پرای رنگیتو میخواد
فکر میکنی بهار میاد آخه شنیدی اسمشو
تو شهر قصه‌ش نبودی ندیدی سرنوشتشو
برای من برای تو تموم فصلا پاییزه
از آسمون چشممون بارون غربت میریزه
برای من برای تو تموم فصلا پاییزه
از آسمون چشممون بارون غربت میریزه
فکر میکنی بهار میاد آخه شنیدی اسمشو
تو شهر قصه‌ش نبودی ندیدی سرنوشتشو
تو شهر ما جای تو نیست جای کلاغای سیاس
تو عاشقی و ساده دل اما زمونه بی وفاس
نه میشه گفت که چی بوده نه میشه فهمید چی میشه
عابرا لبخند میزنن اما تو مغزا آتیشه
برای من برای تو تموم فصلا پاییزه
از رو درخت عمرمون برگای بودن میریزه
برای من برای تو تموم فصلا پاییزه
از رو درخت عمرمون برگای بودن میریزه
بچه‌ها میرنن تو رو با تیرکمون و چوب و سنگ
پرت تو بازی میشکنه دنیا میشه زندون تنگ
تا اون درخت اون وری نمیتونی تنها بری
تنها تو میشی و خودت از غم غربت میمیری

– نوازنده گیتار الکتریک، گیتار باس و سازهای الکترونیک: رشید رفیعی
– نوازنده گیتار اسپانیش، گیتار آکوستیک، پیانو و کیبورد: مرتضی پاشایی
– نوازنده پرکاشن: مرتضی نیازی
– نوازنده ویولن: حامد مقربی