کاغذ یادداشت طرح پاندا مدل فانتزی بسته 250 عددی
95,000 تومان
کاغذ یادداشت چسب دار مدل horse
24,000 تومان
ناشر
سروش
فرمت
Audio Disc
سال تولید
1394
تعداد دیسک
یک
مشخصات
نوازندگان
میثم مروستی (ویلن/ویولا)، علی جعفریپویان، تینا جامه گرمی (ویلن)، آتنا اشتیاقی (ویولنسل)، پویا سرایی (سنتور)، همایون نصیری (بندیر/دهل/دایره/کوزه)، حسین رضایینیا (دف/دایره)، نازیلا بخشایش (هارپ)، شاهین شهبازی (تار)، مجتبی میرزا زاده (دوتار)، کسری پندار (دیوان)، ابراهیم علوی (عود)
نام خواننده و صاحب اثر
فرشاد جمالی
ناشر
سروش
فرمت
Audio Disc
سال تولید
1394
تعداد دیسک
یک
نوع بسته بندی
دیجی پک
مرجع صادر کننده
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
شماره پروانه یا مجوز
93-8340
نام قطعه 1
میزنم حلقه در هر خانهای
آهنگساز قطعه 1
فردین خلعتبری
متن ترانه قطعه 1
میزنم حلقهی در هرخانهای
هست در کوی شما دیوانهای
هست در کوی شما دیوانهای
میزنم حلقهی در هر خانهای
هست در کوی شما دیوانهای
هست در کوی شما دیوانهای
مرغ جان دیوانهی آن دام شد
دام عشق دلبری دردانهای، دردانهای، دردانهای
عقلها نعره زنان کآخر کجاست، کآخر کجاست
در جنون دریا دلی مردانهای
ای خدا مجنون آن لیلی کجاست
تا به گوشش دردمیم افسانهای
ز آن گوش عقل نامحرم بود
از فسون عاشقان بیگانهای
میزنم حلقهی در هر خانهای
هست در کوی شما دیوانهای
هست در کوی شما دیوانهای
سلسلهی زلفی که جان مجنون اوست
میل دارد با شکسته شانهای
شهر ما پرفتنه و پرشور شد
الغیاث از فتنهی فتانهای
هین خمش کن کژ مرو فرزین نهای
کی چو فرزین کژ رود فرزانهای
میزنم حلقهی در هر خانهای
هست در کوی شما دیوانهای
هست در کوی شما دیوانهای
مرغ جان دیوانهی آن دام شد
دام عشق دلبری دردانهای، دردانهای، دردانهای
عقلها نعره زنان کآخر کجاست، کآخر کجاست
در جنون دریادلی مردانهای
ای خدا مجنون آن لیلی کجاست
تا به گوشش دردمیم افسانهای
ز آن گوش عقل نامحرم بود
از فسون عاشقان بیگانهای
میزنم حلقهی در هر خانهای
هست در کوی شما دیوانهای
هست در کوی شما دیوانهای
سلسلهی زلفی که جان مجنون اوست
میل دارد با شکسته شانهای
شهر ما پرفتنه و پرشور شد
الغیاث از فتنهی فتانهای
هین خمش کن کژ مرو فرزین نهای
کی چو فرزین کژ رود فرزانهای
نام قطعه 2
ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم
آهنگساز قطعه 2
فردین خلعتبری
ترانه سرا قطعه 2
مولانا
متن ترانه قطعه 2
ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم
ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم
ای نور هر دو دیده بیتو چگونه بینم
چگونه بینم
وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم
از تو کجا گریزم
ای شش جهت ز نورت چون آینهست شش رو
وی روی تو خجسته از تو کجا گریزم
کجا گریزم
دل بود از تو خسته جان بود از تو رسته
جان نیز گشت خسته از تو کجا گریزم
گر بندم این بصر را ور بس کلم نظر را
از دل نهای گسسته از تو کجا گریزم
کجا گریزم
کجا گریزم
ای در دلم نشسته از تو کجا گریزم
ای توبهام شکسته از تو کجا گریزم
ای نور هر دو دیده بیتو چگونه بینم
چگونه بینم
وی گردنم ببسته از تو کجا گریزم
از تو کجا گریزم
نام قطعه 3
برگذری درنگری جز دل خوبان نبری
ترانه سرا قطعه 3
مولانا
متن ترانه قطعه 3
برگذری درنگری جز دل خوبان نبری
برگذری درنگری جز دل خوبان نبری
سر مکش ایدل که از او هر چه کنی جان نبری
سر مکش ایدل که از او هر چه کنی جان نبری
تا نشوی خاک درش در نگشاید به رضا
تا نکشی خار غمش گل ز گلستان نبری
تا نکنی کوه بسی دست به لعلی نرسد
تا سوی دریا نروی گوهر و مرجان نبری
سر ننهد چرخ تو را تا که تو بیسر نشوی
کس نخرد نقد تو را تا سوی میزان نبری
تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا
تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری
نعمت تن خام کند محنت تن رام کند
محنت دین تا نکشی دولت ایمان نبری
برگذری درنگری جز دل خوبان نبری
برگذری درنگری جز دل خوبان نبری
سر مکش ایدل که از او هر چه کنی جان نبری
سر مکش ایدل که از او هر چه کنی جان نبری
تا نشوی خاک درش در نگشاید به رضا
تا نکشی خار غمش گل ز گلستان نبری
تا نکنی کوه بسی دست به لعلی نرسد
تا سوی دریا نروی گوهر و مرجان نبری
سر ننهد چرخ تو را تا که تو بیسر نشوی
کس نخرد نقد تو را تا سوی میزان نبری
تا نشوی مست خدا غم نشود از تو جدا
تا صفت گرگ دری یوسف کنعان نبری
نعمت تن خام کند محنت تن رام کند
محنت دین تا نکشی دولت ایمان نبری
نام قطعه 4
گر در آبو گر در آتش میروی
آهنگساز قطعه 4
فردین خلعتبری
ترانه سرا قطعه 4
مولانا
متن ترانه قطعه 4
گر در آب و گر در آتش میروی
آن نمیدانم برو خوش میروی
در رخت پیداست والله رنگ او
رو که سوی یار مهوش میروی
نقشها را پشت پایی میزنی
سوی نقش نامنقش میروی
ذوق جانها میزند بر جان تو
مست و دست انداز و سرکش میروی
در پی تو میدود اقبال رو
گر به عرش و گر به مفرش میروی
آنک در سر داری از سودای یار
چه عجب گر تو مشوش میروی
گر در آب و گر در آتش میروی
آن نمیدانم برو خوش میروی
در رخت پیداست والله رنگ او
رو که سوی یار مهوش میروی
نقشها را پشتپایی میزنی
سوی نقش نامنقش میروی
ذوق جانها میزند بر جان تو
مست و دست انداز و سرکش میروی
در پی تو میدود اقبال رو
گر به عرش و گر به مفرش میروی
آنک در سر داری از سودای یار
چه عجب گر تو مشوش میروی
نام قطعه 5
از قصه حال ما نپرسی
آهنگساز قطعه 5
فردین خلعتبری
ترانه سرا قطعه 5
مولانا
متن ترانه قطعه 5
از قصه حال ما نپرسی
نپرسی
وز کشتن عاشقان نترسی
نترسی
از قصه حال ما نپرسی
نپرسی
وز کشتن عاشقان نترسی
نترسی
ای گوهر عشق از چه بحری
وی آتش عشق از چه جنسی
از چه جنسی
آن جا که تویی که راه یابد
زان جانب عرش و چرخ و کرسی
ای دل تو دلی نه دیگه آهن
نه دیگه آهن
از آتش عشق چند تفسی
چند تفسی
جان و دل و نفس هر سه سوزید
تا کی گویم ظلمت نفسی
تا کی گویم ظلمت نفسی
نام قطعه 6
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
آهنگساز قطعه 6
فردین خلعتبری
ترانه سرا قطعه 6
مولانا
متن ترانه قطعه 6
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین ببین که چه بیطاقتم ز شیدایی
بده بده که چه آوردهای به تحفه مرا
بنه بنه بنشین تا دمی برآسایی
مرو مرو چه سبب زود زود میبروی
بگو بگو که چرا دیر دیر میآیی
نفس نفس زدهام نالهها ز فرقت تو
زمان زمان شدهام بیرخ تو سودایی
مجو مجو پس از این زینهار راه جفا
مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی
برو برو که چه کژ میروی به شیوه گری
بیا بیا که چه خوش میخمی به رعنایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
بیا بیا که شدم در غم تو سودایی
درآ درآ که به جان آمدم ز تنهایی
عجب عجب که برون آمدی به پرسش من
ببین ببین که چه بیطاقتم ز شیدایی
بده بده که چه آوردهای به تحفه مرا
بنه بنه بنشین تا دمی برآسایی
مرو مرو چه سبب زود زود میبروی
بگو بگو که چرا دیر دیر میآیی
نفس نفس زدهام نالهها ز فرقت تو
زمان زمان شدهام بیرخ تو سودایی
مجو مجو پس از این زینهار راه جفا
مکن مکن که کشد کار ما به رسوایی
برو برو که چه کژ میروی به شیوه گری
بیا بیا که چه خوش میخمی به رعنایی
نام قطعه 7
در شرابم چیز دیگر ریختی در ریختی
آهنگساز قطعه 7
فردین خلعتبری
ترانه سرا قطعه 7
مولانا
متن ترانه قطعه 7
در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی درریختی
باده تنها نیست این آمیختی آمیختی آمیختی
بار دیگر بار دیگر توبهها را سوختی درسوختی
بار دیگر بار دیگر فتنه را انگیختی انگیختی
چون بدیدم در سرم سودای تو سودای تو
آمدی در گردنم آویختی آویختی
طرههای مشک را دربافتی دربافتی
تارهای صبر را بگسیختی بگسیختی
تو اگر منکر شدی گویم نشان گویم نشان
مشک بر شعر سیه میبیختی میبیختی
ای قدح رخسار من افروختی افروختی
وی غم آخر از دلم بگریختی بگریختی
در شرابم چیز دیگر ریختی درریختی درریختی
باده تنها نیست این آمیختی آمیختی آمیختی
بار دیگر بار دیگر توبهها را سوختی درسوختی
بار دیگر بار دیگر فتنه را انگیختی انگیختی
چون بدیدم در سرم سودای تو سودای تو
آمدی در گردنم آویختی آویختی
طرههای مشک را دربافتی دربافتی
تارهای صبر را بگسیختی بگسیختی
تو اگر منکر شدی گویم نشان گویم نشان
مشک بر شعر سیه میبیختی میبیختی
ای قدح رخسار من افروختی افروختی
وی غم آخر از دلم بگریختی بگریختی
نام قطعه 8
به جان جمله مستان که مستم
آهنگساز قطعه 8
فردین خلعتبری
ترانه سرا قطعه 8
مولانا
متن ترانه قطعه 8
به جان جمله مستان که مستم
مست مستم
مست مستم
مست مستم
بگیر ایدلبر عیار دستم
آی دستم وای دستم
به جان جمله جانبازان که جانم
به جان رستگارانش که رستم
به جان جمله مستان که مستم
مست مستم
مست مستم
مست مستم
بگیر ایدلبر عیار دستم
آی دستم وای دستم
به جان جمله جانبازان که جانم
به جان رستگارانش که رستم
عطاردوار دفترباره بودم
زبردست ادیبان می نشستم
چو دیدم لوح پیشانی ساقی
شدم مست و قلمها را شکستم
آی شکستم وای شکستم
چو دیدم لوح پیشانی ساقی
شدم مست و قلمها را شکستم
آیشکستم وای شکستم
زحسن یوسفی سرمست بودم
مست بودم مست بودم
که حسنش هر دمی گوید الستم
به جان جمله مستان که مستم
مست مستم
مست مستم
مست مستم
بگیر ای دلبر عیار دستم
آی دستم وای دستم
به جان جمله جانبازان که جانم
به جان رستگارانش که رستم
عطاردوار دفترباره بودم
زبردست ادیبان می نشستم
چو دیدم لوح پیشانی ساقی
شدم مست و قلمها را شکستم
آی شکستم وای شکستم
زحسن یوسفی سرمست بودم
مست بودم مست بودم
که حسنش هر دمی گوید الستم
سایر توضیحات
بهرخ شوررورزی (همخوان)